تکنیک های شخصیت خوانی راهی برای ارتباط مؤثر(قسمت اول)

تکنیک های شخصیت خوانی راهی برای ارتباط مؤثر(قسمت اول)

شخصیت خوانی یک سیستم معتبر علمی است که به شما امکان می دهد با توجه کردن به سر نخ های متعدد در زمینه های وضع ظاهر ، کلمات مورد استفاده ، زبان تن ، شغل و حرفه ، آموزش و تحصیلات و علایق خاص افراد به اطلاعات مهمی دست پیدا کنید . این نظام منحصر به فرد اطلاع یابی از شخصیتها ، به شما امتیاز قدرتمندی می دهد تا با انواع مختلف مردم ارتباط موفق تری برقرار کنید . هر انسان یک موجود منحصر به فرد است و شخصیتهای انسان ها با هم تفاوت می کند . شخصیت خوانی بسیاری از مشکلات موجود در زمینه ارتباطهای میان فردی را از بین می برد . هر انسانی موجودی منحصر به فرد است اما احتمالا بعضی ها به یکدیگر شباهت دارند ، عواملی گوناگونی روی رفتار افراد تاثیر می گذارند که از جمله آنها می توان به ژن ها ، طرز تربیت ، استعدادهای درونی ، قابلیت ها ، زمینه های فرهنگی ، مقاطع زمانی و مکانی و موقعیت های ویژه توجه نمود . در حالیکه الگوهای رفتاری مختلفی وجود دارند لذا تیپ شخصیتی ازهمه مفیدتر و اطلاع دهنده تر است . یکی از دلایل آن ، این است که تیپ شخصیتی به دقت ویژگی های شخصیت را که در تمام اشخاص وجود دارد مشخص می سازد . تیپ شخصیتی مفید است زیرا رفتار را به شکلی مثبت و غیر داوری کننده توصیف می کند . البته منظور این نیست که یک تیپ شخصیتی از تیپ دیگر بهتر یا بدتر است . اما کنکاش در تیپ شخصیتی به ما این اطلاع را می دهد تا نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنیم و بدین صورت متوجه می شویم ، در چه زمینه هایی به یکدیگر شبیه هستیم و در چه زمینه هایی با هم تفاوت داریم .

  • تاریخچه تیپ شخصیتی :

اولین کسی که به طور مفصل به تیپ های شخصیتی توجه کرد و درباره آن مطلب نوشت ، کارل یونگ سویسی در 70سال قبل بود . اما دو زن آمریکایی به اسامی کاترین بریگز و دخترش ایزابل مایزر بودند که با اهتمام خود ، درک تیپ های شخصیتی را ساده سازی کردند . یکی از اقدامات مهم ایزابل برای درک رفتار انسانی ، فراهم آوردن یک ابزار روانی بود که شانزده تیپ مختلف را به درستی شناسایی می کند . او نام این ابزار را ام بی تی آی گذاشت .

  • نگاهی اجمالی به تیپ شخصیتی :

مبنای تیپ شخصیتی چهار بعد دارد که عبارتند از :

  1. اشخاص چگونه انرژی می گیرند ؟
  2. چه نوع اطلاعاتی را بصورت طبیعی متوجه می شوند و به خاطر می سپارند ؟
  3. چگونه تصمیم می گیرند ؟
  4. چگونه دوست دارند که دنیای بیرون از خود را سازماندهی می کنند ؟

همانطور که می بینید این ابعاد با جنبه های مهمی از زندگی سرو کار دارد و به همین دلیل است که تیپ شخصیتی ، رفتار ما و رفتار دیگران را شناسایی می کند . از آنجایی که با چهار بعد تیپ روبه رو هستیم و هرکس در هر بعد یک ترجیح بیشتر ندارد به یک ترکیب شانزده تیپی می رسیم به عبارت دیگر هر تیپ شخصیتی از چهار حرف تشکیل می گردد که ترجیح شخص را در هر یک از ابعاد چهارگانه نشان می دهد . مثلاً کسی می تواند دارای تیپ شخصیتی ISTP (درون گرا ، حسی ، فکری و ملاحظه کننده) باشد . منظور از ترجیحی ، انتخاب آگاهانه نیست بلکه یک گرایش درونی و ذاتی است . ما به یک تیپ خاص متولد می شویم و در تمام زندگیمان در آن تیپ باقی می مانیم ، اشخاصی که در تیپ های واحدی قرار می گیرند وجوه مشترک فراوان دارند.

ابعاد تیپ های چهار گانه :

برون گرا یا درون گرا
برون گراها دیگران محور هستند . آنها انرژی خود را از دیگران می گیرند و آن را به دیگران هم می دهند .
درون گراها خود محور هستند . آنها بیشتر به خودشان متکی می باشند و البته این بدان معنا نیست که خود خواه هستند .
برون گراها پیوسته دنبال بهانه ای می گردند که بر روی چیز بخصوصی متمرکز نشوند زیرا که آنها تحت تأثیر بسیاری از حوادث بیرونی هستند و مایلند به آنچه در پیرامونشان می گذرد توجه کنند .
درون گراها می خواهند خودشان را غرق در کاری کنند که به آن علاقه مند هستند .
اگر به دوران کودکی خود فکر کنید می توانید تیپ ترجیحی خود را شناسایی نمایید . کودکان برون گرا با سایر بچه ها فعالیت اجتماعی دارند . اما کودکان درون گرا اغلب دارای یکی دو دوست بیشتر نیستند و تا مدتهای طولانی به دوستی شان با آنها ادامه می دهند . برون گراها ترجیح می دهند از هر کاری علم و اطلاعی داشته باشند ، اما درون گراها ترجیح می دهند به عمق مسایل و موضوعات بپردازند و تنها به یکی دو موضوع می پردازند تا در آن به تبحر لازم برسند .
برون گراها با صدای بلند فکر می کنند یعنی اینکه برای فکر کردن باید حرف بزنند . اما درون گراها در داخل کاسه سرشان فکر می کنند و بیشتر به کیفیت بها می دهند . اگر هنوز متوجه نشده اید که برون گرا هستید یا درون گرا ، این سوال می تواند به شما کمک کند :
آیا من بیشتر یک شخص خصوصی هستم یا عمومی ؟
در حالیکه تاریخ پر از درون گراهایی است که نقش های عمومی و برجسته ای ایفا کرده اند از جمله رهبران . اما در مجموع برون گراها برای انجام دادن فعالیتهایی که جنبه ی بیرونی دارد مفیدتر هستند و از آمادگی بیشتری برخوردارند .

حسی یا شمی(جنگل یا درختان) :
بعد تیپی دوم به دو نوع درک و برداشت متفاوت اشاره دارد به عبارت دیگر اشخاص به دو طریق اطلاعات را جذب می کنند
این دو طریق را شمی و حسی می نامند . بعضی ها بخش اعظم اطلاعات خود را از طریق حواس پنج گانه خود(بینایی ، شنوایی ، لامسه ، چشایی ، بویایی) دریافت می کنند و بعضی نیز اطلاعات را از طریق حس ششم خود می گیرند . این اشخاص به جای توجه کردن به آنچه وجود دارد به آنچه می تواند وجود داشته باشد توجه دارند . ما از کلمه شمی برای توصیف این اشخاص استفاده می کنیم . توجه داشته باشید که هیچ کس به طور صد درصد شمی یا حسی نیست همانطور که هیچ کس صد در صد برون گرا یا درون گرا نیست . حسی ها درخت را می بینند اما شمی ها به جنگل نظر دارند ، شخص شمی بجای آنکه به آنچه هست توجه کند بلافاصله به پیوند و رابطه خود با چیزی که می بینند اشاره می کند و رابطه و تداعی خود را با آن نشان می دهد . حسی ها به شکل خطی فکر می کنند ، به طوری که هر اندیشه به دنبال اندیشه دیگری از راه می رسد اما اغلب شمی ها از روی اندیشه ها پرش می زنند . شمی ها اغلب خلاق هستند ، آنها امکاناتی را می بینند که لزوماً و همیشه مرئی نیستند ، شمی ها معمولاً سطح بالایی از قوه ی تخیل دار ند و اینگونه می توانند به راحتی در خیال غرق شوند . حسی ها معمولا مورد استفاده ای برای چیزی که قبلا کشف شده است پیدا می کنند . یکی از دلایل علاقه حسی ها به ارقام و آمار این است که می خواهند از آن به طور دقیق استفاده کنند . شمی ها به کارکرد روانی روابط انسانی علاقه مندند اما حسی ها دنبال نتیجه دقیق و علمی هستند . بسیاری از حسی ها با آنچه آشنا هست راحت هستند اما شمی ها به آنچه جدید و متفاوت است می اندیشند . برای اغلب شمی ها بخش خلاق فرایند است که لذت بخش و نیرو دهنده است . وقتی شور و اشتیاقشان حیات یافت و جنبه ی واقعیت پیدا کرد ترجیح می دهند که به سروقت کار دیگری بروند و جزئیات کار را به شخص دیگری واگذار می کنند . خوشبختانه این گروه دوم که کار به آن ها سپرده می شود اغلب حسی ها هستند . این گروه کاری می کنند که جریان به خوبی اجرا و برگزار گردد . شمی ها بیشتر به مطالعات نظری علاقه مندند که از جمله می توان به فلسفه و روان شناسی ، جامعه شناسی و ادبیات اشاره کرد . اما حسی ها بیشتر به موضوعات درسی ملموس علاقه مند هستند که کاربردهای عملی داشته باشند از جمله رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها می توان به مهندسی و علوم بازرگانی اشاره کرد . البته این هم بدان معنی نیست که مهندس شمی نداریم و یا حسی ها نمی توانند روان شناسان موفقی بشوند ، معنای آن این است که در مجموع شمی ها به رشته های مورد علاقه خود و حسی ها هم به رشته های مورد علاقه خودشان توجه دارند .

فکری یا احساسی(اصول یا ارزشها) :
فکر کردن و احساس نمودن چگونگی تصمیم گیری اشخاص را نشان میدهد . برای فکریها منطق اصل اول است ، آنها به هنگام تصمیم گیری ابتدا موضوع را به شکل منطقی تحلیل می کنند اما احساسی ها درست برعکس این شرایط عمل می کنند ، آنها قدمی به جلو می گذارند ، خود را درون معادله می بینند و از خود می پرسند درباره ی این موضوع چه احساسی دارم ؟ احساسی ها بطور طبیعی بیشتر به دیگران فکر می کنند ، زیرا آنان احتیاج دارند که دوست داشته شوند و مورد توجه قرار بگیرند . از این رو سعی دارند که دیگران را راضی کنند . احساسی ها بسیاری از مسایل دیگران را مسایل خود تلقی می کنند و به خاطر اینکه دیگران را نگران نکنند بعضی مواقع دروغ نه چندان جدی می گویند . اما فکریها برای حقیقت گویی و صداقت ارزش قایل هستند و اگر این صداقت گویی آنها کسی را برنجاند ، احتمالاً مسائل آنقدرها مهم نیست . احساسی ها همدردتر هستند و به احساسات دیگران بهای بیشتری می دهند ، حتی اگر این بها دادن بی مفهوم باشد و یا منطقی نباشد . از سوی دیگر فکریها مجاب و متقاعد نمی شوند مگر آنکه حرف منطقی باشد .

داوری کننده یا ملاحظه کننده :
اینکه اشخاص چگونه دوست دارند دنیاشان را سازماندهی کنند به این بخش از بحث تیپ ها مربوط می شود . ملاحظه کننده بودن یعنی اینکه شخص باز و پذیرنده است اما داوری کننده نقطه مقابل شخص ملاحظه کننده است . دلیل اینکه داوری کننده ها میل به تصمیم گیری دارند و ملاحظه کننده ها می خواهند کانالها باز بمانند ، با موضوع تنش در رابطه است . این تنش اغلب در سطح نا هشیار تجربه می شود بی آنکه شخص اصولاً متوجه آن گردد . چون تجربه کردن تنش ناراحت کننده است انسانها طبیعتاً می خواهند کاری کنند که از شدت ناراحتی خود بکاهند . داوری کننده ها تا زمانی که درباره ی موضوع تصمیم نگرفته اند تنش دارند به همین دلیل می خواهند هر چه سریع تر به انتهای تصمیم گیری برسند و پرونده مختومه اعلام شود . اینکار به انواع و اقسام گوناگون می تواند انجام شود ، اما معمولاً در برگیرنده ی یک قضاوت درباره ی موضوعی است و معمولاً هر چه تصمیم مهم تر باشد نیاز به حل و فصل سریع آن بیشتر می شود . اما از سوی دیگر اگر ملاحظه کننده ها مجبور به تصمیم گیری بشوند احساس فشار و ناراحتی می کنند بنابراین برای تسکین ناراحتی خود به این نتیجه می رسند که هر چه دیرتر و کمتر تصمیم بگیرند ، بهتر است.
از سوی دیگر داوری کننده ها به اطلاعات بیشتری نیاز دارند . داوری کننده ها دوست دارند که شرایط معین و مستقر باشد ، آنها تحمل این که بگذارند اتفاقات شرایط را تعیین کنند ندارند . آنها در زمینه های مختلف نظرات خود را دارند و آنها را با دیگران در میان می گذارند . ملاحظه کننده ها هم می توانند عقاید محکم و قدرتمند داشته باشند اما آنها ترجیح می دهند به جای آنکه سیاه و سفید ببینند خاکستری ببینند که البته هیچ کدام نسبت به دیگری برتری ندارند . برای داوری کننده ها وقت ارزشمند است ، آنها وقتشان را هدر نمی دهند اما برای ملاحظه کنند ها زمان چیزی است که می توان تمدیدش کرد و به تفریح و سرگرمی بهای بیشتری می دهند .

گردآوری توسط عقدونه .

عقدونه بزرگترین بانک اطلاعاتی مجموعه های تشریفاتی مشهد .
بهترین تالار در مشهد و تالار عروسی در مشهد ، زیباترین باغ تالار در مشهد ، مجلل ترین هتل تالار در مشهد ، با شکوه ترین باغسرا در مشهد و همچنین حرفه ای ترین آتلیه در مشهد را از ما بخواهید .
عقدونه برندی نو با ایده های متفاوت .